امروز سخت بود خیلی سخت ...طوریکه می خواستم یه پست خیلی غمگین بنویسم ...
اما هر پی فکر کردم دلم راضی نشد ...
شاید چون تصورم از خودم قوی تر این حرفهاست....
مشکلات امروز پیرامون محیط کار بود...اون شخصی که مسبب این ناآرامی بود خودش هم به بهانه ای دیگر گرفتار تلاطمی شدید شد ... ناراحتی من از این بود که من تا آخرین حد توانم همیشه بهش خوبی کرده بودم...
چرا بعضی ها اینقدر تلاش می کنند که خوب بودن را از بین ببرند...
چرا سعی دارند آدمی را از محبتی که کرده پشیمان کنند...
چرا؟
خوبی چه چیز کم دارد که اینقدر از آن فراری هستند؟!....
بگذریم....
به لطف خدا حالم روبراه است...
و فراموش میکنم
و بر خوب بودن
اصرار
آسمان...