خدايا...!
به كه واگذارم ميكني؟
به سوي كه ميفرستيام؟
به سوي آشنايان و نزديكان؟ تا از من ببرند و روي بگردانند؛
يا به سوي غريبان و غريبهگان تا گره در ابرو بيافكنند و مرا از خويش برانند؟
يا به سوي آنان كه ضعف مرا ميخواهند و خواريام را طلب ميكنند؟
من به سوي ديگران دست دراز كنم؟
در حالي كه خداي من تويي و تويي كارساز و زمامدار من.
اي توشه و توان سختيهايم!
اي همدم تنهاييهايم!
اي فريادرس غمها و غصههايم!
اي ولي نعمتهايم!
اي پشت و پناهم در هجوم بيرحم مشكلات!
اي مونس و مأمن و ياورم در كنج عزلت و تنهايي و بيكسي!
اي تنها اميد و پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگي!
اي كسي كه هر چه دارم از توست و از كرامت بيانتهاي تو!
تو پناهگاه مني؛
تو كهف مني؛
تو مأمن مني؛
برچسب : نویسنده : senoobara بازدید : 112